سلام جعفری هستم خادم شما در خانه ملت.
دیروز هم در ادامه دهگردشی توفیق حضور در چند روستا حاصل شد . معمولا در جمع مردم حاضر می شیم و از حال و شرایط اونها می پرسیم و افراد هم بر اساس مسلک و مرام خود پاسخ می دهند . از روستا و مشکلات آن میگن . برخی هم موارد شخصی رو بیان می کنند. در صورت اقتضا به جاهایی مثل مدرسه و نانوایی و دهیاری و... هم سر می زنیم. در یکی از نانوایی های روستای رختیان مهدی پسر بچه کلاس هشتم داشت نان می پخت . پدرش را از دست داده بود و با مادر زندگی می کرد . می گفت صبح ها درس می خواند و عصرها در نونوایی مشغول است . اون هم در کنار کوره آتش یعنی اصلی ترین بخش نونوایی . نون داغ را با دست بیرون می کشید و می گفت دستش آن قدر مقاوم شده که نمی سوزه. مهدی کودک کار است اما به این درک رسیده که باید با سختی های زندگی جنگید . یادم اومد بسیاری در نقطه مقابل اویند حتی در خرید نون برای خود تنبلی می کنند اما او ...امیدوارم امثال مهدی نوجوان در سایه لطف الهی و همت خود آینده ای بهتر و شکوفا داشته باشند.البته مسوولیت امثال بنده حقیر و سایر دست اندر کاران در قبال کسانی چون او بسیار سنگین است. مهدی نمونه ای از این طیف مظلوم است و مشتی است نشانه خروار..
نظرات/سوالات