این روزها در آستانه سالگشت رحلت سر سلسله عالم خلقت قرار گرفتهایم، محمد (ص) نبی رحمت همان که وجودش امان از آتش است و فقدانش حزن و غمی بی پایان.
جا دارد که بیش از آن که به حق در فقدان آل رسول (ص) و شهادت سید شهیدان و ریحانه رسول الله حسین بن علی (ع) محفل ذکر میگیریم و امر ائمه را احیا میکنیم بر مظلومیت آنان میگرییم در فقدان رسول عالی مرتبت و گل سرسبد خلقت به اندیشه و تامل بنشینیم و جامه عزا بر تن کنیم و گریه کنیم.
خدایش فرمود: " (لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا) اﻷحزاب 21] " آنان را که اعتقاد به خدا و روز قیامت دارند رسول حق بهترین اسوه حیات است، نباید فراموش کرد که فردای قیامت درجات تقرب به خدا و رسولش بر مبنای تبعیت، اقتدا و امتثال اوامر خدا و رسولش توزیع می گردد چه که فرمود: " (إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا النَّبِیُّ وَالَّذِینَ آمَنُوا ۗ وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ) آل عمران 68.
او مصطفی حق است و مورد عنایت الهی، خدا وند فرمود : " (اللَّهُ یَصْطَفِی مِنَ الْمَلَائِکَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ) الحج 75 " به عبارتی دیگر باید گفت در کنار هوش و ذکاوت و تلاش و ممارست آن چه باعث می شود توفیق کامل و وافر رفیق حیات آدمی باشد لطف خداوندگاری اش می باشد که بی خبران را چنین تنبه می دهد.
ای بی خبر از سوخته و سوختنی
عشق آمدنی است نه آموختنی
خدا او را انتخاب کرد زیرا او بهتر میداند رسالت خود را بر دوش که بگذارد " (.. اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ ۗ ..) اﻷنعام 124 "
مشی و سلوک سیاسی هر فرد در واقع متخذ از افکار و افعال عادی و طبیعی حیات اوست، پس با اندکی تامل در مراحل حیات و سیره نبوی میشود فهمید که وقتی در سه سالگی مهره یمانی را که دایه مهربانش حلیمه سعدیه به منظور حفاظت از شرور بر گردنش آویخت دور انداخت و گفت " مهلا یا اماه ان معی من یحفظنی " مادرم چنین مکن چون مرا خدایی همراهی می کند که نگاهبان من است، این یعنی نگاه توحیدی حاکم بر سرتاسر وجود نازنینش است.
رفتار موقرانهاش در سفر تجاری به همراه عموی بزرگوارش در عنفوان نوجوانی و دیدار با بحیرای راهب حکایت از اوج صلابت و تدبر و مردانگی و تحلی به اخلاق انسانی دارد.
او در دهه های اول زندگانی و قبل از اعلام خبر نبوتش در میان جامعه خود به صداقت و امانت داری شناخته می شود و در حقیقت تمام جاذبه و کشش اجتماعی اش همین راستی و درستی و خیرخواهی مردمی است که حاکی از سلامت نفس و کرامت شان است، کنز مفقودی که همه در پیاش میگردند.
او در زندگی خود یک صالح و مصلح اجتماعی بی نظیر بوده است . قریشیان یادشان نمی رود که سیل کعبه را خراب کرده بود و پس بنای مجدد بر سر نصب حجر الاسود مناقشه بالا گرفت هر بزرگی و قبیله ای می خواست که این افتخار را برای خویش ثبت کند و می رفت که درگیری و نزاع جان هایی را بگیرد اما حکمیت محمد امین در آن روز و رفتار حکیمانه و مصلحانه اش هم حق را قضاوت کرد و آرامش را به فکرها و جان های گریزان برگرداند.
حلف الفضول که ۲۰ سال بعد از عام الفیل و به دنبال یک حرکت جمعی نیکان در حمایت از غریبان مظلوم و مغصوب حاضر در مکه اتفاق افتاد چنان جنبه های انسانی زیبایی دارد که رسول خدا در مدینه با تمجید از آن می گوید در خانه عبد الله بن جدعان شاهد پیمانی بودم که اگر همه شتران سرخ موی را بدهند به آن خیانت نکنم و چنانچه امروز بدان خوانده شوم باز هم بپذیرم. در واقع نباید از یاد برد که حق تعالی مبنای جواز جنگ با رهبران کفر را در عهد شکنی آنان می داند و نه بی ایمانی شان ." (.. فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ ۙ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ) التوبة 12 "
رسول خدا در سال های حرا و مناجات های عاشقانه با روح و جوهر هستی اول خود ساخته شد و بعد برای اصلاح اجتماعی و انقلاب حقیقی الی الله به جامعه روی آورد، به تعبیری اول مربا شد و بعد مربی، راستی اگر امروز کافه مسوولان نظام اسلامی چنین سیرتی داشتند دیگر پدیده هایی چون آقازادگی و زیغ پس هدایت و فساد بعد از سلامت و دنائت اخلاقی پس از تهذیب در خیلی ها بروز و ظهور نمییافت.
آن وجود نازنین برای هدایت و سعادت مردم خودخوری می کرد: " (لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ) التوبة 128 راستی این حرص برای بهبود اوضاع مسلمانان، این غمگساری از شرایط اسفبار جهان اسلام و این حس رحمت و شفقت به فرزندان امت اسلامی در میان چند درصد از حکام اسلامی یافت میشود؟!
اینانی که برای ماندن بر کرسی قدرت همه چیز و همه کس را قربانی میکنند با حقیقت محمدیه (ص) هیچ ارتباطی حمیده ندارند و بلکه هر قول و حرفشان چند گام فاصله با شریعت سمحای مصطفای حق است.
این که علما و مفسران بر آن باورند که عمده آیات و سور مکی مبین احکام زیربنایی و اعتقادی اسلام بوده است و آیات و سور مدنی به تشریع آیین حکومت داری و رفتارهای عملی مومنان بیشترین اهتمام را داشته است ملهم این پیام روشن است که در عرصه تبیین حکومت دینی و ابعاد فکری و نظامات ساختاری آن باید جهاد علمی کم نظیری صورت گیرد و اینک پس از چهل سال از انقلاب اسلامی باید دید ما در کجای کاریم، فرصتها و چالشها را دریابیم و نقشه راه مبتنی بر حقایق و تجربیات مفیده طراحی و اجرا کنیم.
قیام و حرکت رسول خدا در امتثال سخن خداوند لله بود ، " (قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ ۖ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ..) سبأ 46، او در این مسیر تحمل همه مشاکل را بر خود آسان پنداشت، او می فرمود " ما اوذی نبی مثل ما اوذیت " هیچ پیامبری به اندازه من اذیت نشد، اما همه این ها را برای خدا آسان می شمارد و جز به ادای رسالتش نمیاندیشید.
او که فقط نگران دین خدا و سرنوشت امت بوده است تنها در خواستش ماندن آحاد مومنان بر گرد دو میراث گرانبهایش یعنی کتاب خدا و عترت رسولش ص بوده است، او چنان بر هدف الهی اش ایمان دارد که تطمیع و تهدید و .. برای انصرافش راه به جایی نمیبرد و میگوید اگر خورشید را در دست راستم و ماه را بر دست چپم بنهید باز هم از ادای وظیفه الهیام منصرف نمیشوم.
آن رسول کریم حتی سختی هجرت و جلای وطن را برای یارانش به حبشه و ترک زادگاهش به سوی یثرب هموار می بیند اما از رسالت خداوندی کوتاه نمی آید، همان سنتی که بزرگان صحابه و عالمانی ربانی چون امام خمینی ره در طول تاریخ بدان تاسی کردند و همه هست و نیست خود را از طیب نفس در پای حقیقت ریختند تا در قیامت خطاب نشوند " (.. أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا..) النساء 97.
او اهل پیمان بود و عیش مسالمت آمیز را کلید اصلی زندگی اجتماعی می دانست . به مصداق " (لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ ..)البقرة 256 هرگز کسی را مجبور به پذیرش اسلام نمیکرد اما بر سر پیمان ماندن را خط قرمز میدانست.
با یهود مدینه بویژه قبایل مهمشان معاهده مشترک بست و تا آنان نقض نکردند بر آن پای فشرد. گر چه آن قومی در عهد شکنی محترفند و او نیز برای این تخلف غیر قابل گذشت درس بزرگی به ایشان داد. آنان پذیرفته بودند که علیه پیامبر و یارانش با کسی هم آورا نشوند و آشکار و پنهان نه با دست و نه با زبان و سلاح و مال و غیره در اردوگاه دشمنان پیامبر ص قرار نگیرند اما در عمل شدند بنی قریظه ، بنی نظیر و بنی قینقاع پیمان شکن.
او پیامبر خدا بود و دارای مقام عصمت و موید به تاییدات الهیه . خدایش صحه گذاشته بود که (وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَىٰ) النجم ٣، ٤ " اما ظرفیت پذیرش نقد بالایی داشت تا جایی که برخی نه در مقام استفهام حقیقی که بی ادبانه به اعتراض برمی خاستند اما او با خلق عظیم و حلم و صبر کریمانه همه آن جفاها را برمی تابید . پس از غزوه بنی هوازن مشغول تقسیم غنایم بود که حرقوص بن زهیر به گستاخی خطابش کرد " اعدل یا رسول الله " و بلکه رسالتش را نیز نادیده گرفت دهان گشود که " اعدل یا محمد ! " برخی اذن شمشیر بر گردن او خواستند اما به بزرگی منشش اذن نداد و به او گفت " ویلک ان لم اعدل فمن یعدل " بیچاره اگر من بی عدالت باشم رفتار عادلانه نزد کیست؟!
رسولی که یار و دلداده فراوان داشت اما هرگز نمی خواست بار خاطرشان باشد . او بر این سیره بود که " المومن قلیل الموونه و کثیر المعونه " من کم زحمت و پر منفعت است . کارش را خود می کرد بارش را خویش می کشید و چون اصحاب با افتخار پیش قدم می شدند می فرمود " صاحب المتاع احق بحمله الا ان ایکون ضعیفا به فیعینه اخوه المسلم " راستی حال مسوولان ما چگونه است که امروز در اثر نگاه اشرافی به زندگی بار سنگینی مادی و معنوی بر دوش بیت المال و جامعه نهاده اند؟
یکی از حسرت های بزرگ امت اسلامی درک جامع از واقعیت اسلام و قرآن و برخورد منطبق با آن در مقام عمل فردی ، اجتماعی و حاکمیتی است، یکی با استناد به این که حضرتش فرمود :" هل الدین الا الحب " توهم میکند که با همه باید یک طرفه مهربان بود و فقط مذاکره کرد تا جایی که برایش لطیفه میسازند گفته به جای رمی جمرات در موسم حج به آن میاندیشد که آیا با مذاکره قابل حل است یا نه؟! قصه پر غصه برجام در بستر چنین اندیشه ای شکل گرفته است که اینک میراث امتیازهای داده شده و قول امتیازهای فراوان نسیه اش همگان را رنج میدهد.
آنان اسم چنین رفتاری را " اسلام رحمانی " نهادهاند، اما یادشان رفته همان صاحب خلق عظیمی که در فتح مکه با شعار" الیوم یوم المرحمه " حس انتقام جویی خیلیها را به محبت جوش داد فهرست معتنابهی از معاندان لدود و لجوج را فاش کرد و فرمان داد: آنان را بکشید حتی اگر آویزان بر پرده کعبه بودند.
آن فرستاده حق سیاست را ابزار رسیدن و ماندن بر قدرت نمی دید و هرگز با حس فرصت طلبی در صدد افزودن بر محبوبیت خویش به هر بهایی بر نمیآمد، آن روز که طفل دلبندش ابراهیم آن جهانی شد و همزمانی کسوف از منظر عوام به عظمت مرتبه محمد ص و تعزیت خورشید در غمگساری با او تفسیر شد او حقیقت ربانی بودن را تجلی بخشید و فرمود : کسوف و خسوف دو پدیده طبیعی اند و برای مرگ کسی اتفاق نمی افتند بلکه دو آیت الهی اند پس از وقوع آن باید نماز آیات بگذارید.
مقایسه کنید با سیاستمداران و رسانه هایی که در مصیبت زلزله نه تنها مرهم زخم مصیبت زدگان نیستند بلکه در پی پراکندن بذر نفرت و چیدن محصول قدرت و انتقام جویی از رقیبانند که مثلا تخریب خانه های مسکن مهر در فلان حجم اتفاق افتاده است. ( خبری که هنوز به هیچ پایه علمی و منبع مستقل منصف و صادقی تایید نشده است).
او آحاد امت را به اعتصام به حبل الله می خواند .از تفرقه و تشرذم برحذر می داشت و به محبت و تالیف قلوب ، مواسات با ضعفا ، اغاثه مظلومان و تقابل با ظالمان ، کار و تلاش و تولید ثروت حلال ، پرهیز از کل بر دیگران شدن و ..توصیه می فرمود و عداوت و نفاق و کینه و ..باز میداشت.
اوج حکمت رسول خدا را در توجه و عنایت حضرتش به آینده امت باید دید . او همچنان که فرمان الهی آمد که :" (یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ..) المائدة 67 جانشین خود برای استمرار دین خدا و تداوم آیین خوبی ها را معرفی کرد. کاری که از روز اول با اعلان و افشای رسالت خود در " یوم الدار " بر آن اهتمام داشت.
او به خوبی فرموده بود که بدون امامت تمام رشته های رسالت پنبه خواهد شد. بماند که امت با میراث رسالت چه کرد و تاوانش چه شد؟
خدایا آن چه ما می گوییم نمی از یم است و تنها بهانه سر انقیاد بر آستان کریمانه اش نهادن و الا آن بزرگ آسمانی کجا و امثال ناچیز فرشی؟
نظرات/سوالات