A+ R A-

یادداشت/سفرنامه نوروزی ؛1401

یادداشت/سفرنامه نوروزی ؛1401

 

سال ۱۴۰۱ شمسی هم رسید علاقه مند بودم در ایام نوروزی سری به گروه های جهادی در یکی از استان های محروم بزنم  . همکار شفیقی گفت بهتر است به دیار خودت خراسان شمالی بروی هم صله رحم است و هم انجام وظیفه . با خبر شدم که گروه های جهادی در چند نقطه از پنجم کار خود را شروع می کنند . از مسیر زمینی عازم شدم شلوغی و روانی ترافیک جاده ای باعث خوشحالی بود چون مردم پس از چند سال جنگ با جهش های مختلف کرونا حالا یاد گرفته اند چگونه این ویروس منحوس را دست به سر کنند و زندگی شان جاری باشد . حرکت در جاده کاملا عادی بود فقط در نزدیکی های شاهرود به میامی آثار گردباد و جولان ریزگردهای کویری کار را بر رانندگان کمی دشوار می کرد . جایگاه سوخت شهر میامی کمی شلوغ بود . معطل بودن نصف نازل های جایگاه بر آنم داشت که علت را از جایگاه دار بپرسم ؛ می گفت شرکت نفت به بهانه نقص  سامانه هوشمند سوخت این نازل ها را وارد جریان نکرده است . با استاندار سمنان که از دوستان بود تماس گرفتم قرار شد با فرمانداری شهرستان صحبت کند تا برای رفاه حال مسافران اقدام شود . در بجنورد بخشی از وقت را صرف صله رحم کردم و حصه بیشتر را به دیدار و گفتگو با بعضی مسوولان و یا فعالان فرهنگی سیاسی گذراندم . نصف روزی هم به شهرستان راز رفتم  زیارت اهل قبور و فاتحه ای نثار روح شهیدان اموات و والدین نمودم .برای اقامه نماز در مسجد جامع حاضر شدم .پس از نماز برخی مومنین و اعضای شورای شهر درخواست ها و درد دل هایی داشتند . یکی از جوانان پای کار و فعال مذهبی و اجتماعی می گفت اصلی ترین مشکل شهر این است که راهنما و جلودار امین و پای کاری که سیره و گفتارش چراغ راه دیگران باشد ندارد . به تعبیر خودش جامعه را در سطح شهرستان امت بی امام می دید . به دعوت فرماندار محترم که به تازگی منصوب شده است در محل فرمانداری ساعتی را به گپ و گفت سپری کردیم . بیشترین توصیه بنده این بود که این فرصت خدمت را غنیمت بشمارد و ضمن دقت و جدیت در انجام وظایف و مسوولیت ها مردم داری ، بهره گیری از نخبگان علمی و فرهنگی ساده زیستی حضور در جمع مردم توجه به زیرساخت ها و تقویت امور زیربنایی در بخش آموزش فرهنگ جاده و عمران، درمان و..را وجهه همت قرار دهد . حرفم این بود که بهره گیری از برخی معتمدین و بزرگانی که منطقه و مردم آنجا را خوب می شناسند در واقع هنر بزرگی است . عصر هنگام در مسیر بازگشت به بجنورد سری به مجتمع گلخانه ای در حال احداث در پنج کیلومتری روستای آق مزار زدم . یکی واحد گلخانه پنج هزار متری متعلق به یک زوج فرهنگی بازنشسته بود . زحمت زیادی کشیده بودند برای اولین بار داشتند ثمره کار و تلاش خود را می چیدند .می گفت از اول بهمن هر دو روز قریب به یک تن خیار به بازار عرضه می کند و پیش بینی می کرد تا پایان اردیبهشت همین رویه ادامه یابد . شور نشاطی که در خانواده آنان موج می زد و اشتغال نسبتا پایداری که برای حدود پانزده کارگر محلی فراهم کرده بود هر بازدید کننده ای را به وجد می آورد ‌. با دیدن چنین صحنه ای آرزو می کردم کاش هر یک از شهروندان در خور شرایط و توان خود گوشه ای از کار مملکت را به درستی به پیش ببرند . البته مسائل و مشکلات اداری هم بود که امیدوارم متولیان امور در رفع آن و ایجاد دلگرمی بیشتر در تولید کنندگان همت کنند. گاهی پیچ و خم های اداری به قدری است که تولیدگران را خسته می کند و عطای آن را به لقایش می بخشند . مالک همین گلخانه می گفت تقریبا اکثر مسوولان مورد رجوع بر این باور بودند که کار بنده با توجه به شرایط ناتمام خواهد ماند . به شوخی گفتم خلاصه ابر و باد مه و خورشید فلک درکارند تا امثال تو توفیقی به کف نیاورند !. اگر هر مسوولی یادش باشد که باید گامی در جهت رفع موانع تولید بردارد و اگر عنایت شود که لازمه تحقق شعار سال « تولید ، دانش بنیان اشتغال آفرینی » عدم بخل متولیان امور در رده های مختلف نسبت به اجرای درست  مقررات و تسهیل امر سرمایه گذاران است طبیعتا افق روشن تری در پیش خواهد بود .

 به همراه مدیرکل ارشاد و برخی فضلای استان عازم محل فعالیت گروه های جهادی شدیم .روستای خرمده غربی دو گروه دانشجویی و طلاب شامل خواهران برادران مستقر بودند خواهران کارهای آموزشی فرهنگی انجام می دادند .مثل کلاس های تقویتی مشاوره مسابقات فرهنگی و ..

برادران هم کارهای ساختمانی مثل دیوار چینی ساختمان ، ساخت و تعمیر سرویس بهداشتی و حمام برای مددجویان و روستاییان نیازمند و..انجام می دادند .

البته یک نکته برایم قابل تامل بود ؛بچانتظار آن بود برخی افراد جامعه هدف که مجموعه برایشان خدمت رسانی می کنند زبان و رفتار شکوری داشته باشند که کمی متفاوت می نمود و شاید این مسأله ریشه فرهنگی داشته باشد .

گر چه جای شکر است که نظام اسلامی زمینه ای فراهم کرده است که یک شهروند به لحاظ مالی ضعیف و ساکن در منطقه ای محروم به راحتی می تواند مسوولان را مورد خطاب پرسش و مواخذه قرار دهد اما در کلان قضیه باید تدبیری شود تا حس مسوولیت پذیری در افراد نسبت به زندگی خودشان افزایش یابد .

کمی دورتر روستای کوشکی ترکمن بود که جمعی از دانش آموزان برای انجام کارهای مشابه پا به میدان گذارده بودند . مطمئنم این اردوهای جهادی در کنار خدمت رسانی به محرومان نقش تربیتی و سازندگی بالایی برای جوانان و نوجوانان خواهد داشت . حس کار تیمی و جامعه پذیری را در آن تقویت خواهد کرد و آنان را به عنوان آینده سازان برای پذیرش مسوولیت ها و مدیریت های مختلف مهیاتر خواهد کرد . حضور برخی طلاب و فضلا و مسوولان معنوی استانی مثل مسوول نهاد رهبری در دانشگاه های استان مدیر برخی مدارس علمیه مسوول ستاد اقامه نماز استان ، مسوول قرارگاه فرهنگی خاتم الاوصیاء و دیگران در کنار جوانان و گروه های جهادی به نظر امید آفرین بود . بازدید و دیدار مسوولان ارشد استان مثل نماینده محترم ولی فقیه ، استاندار فرمانداران و برخی مدیران کل هم هر کدام اثر خود را داشته است .

از دوستان گروه جهادی خداحافظی کردیم خیلی دور نشده بودیم که یکی همکاران زنگ زد پرسید کجایید ؟ به مزاح گفتم دیدم جوانان کار جهادی می کنند گفتم لااقل ما عکسی در کنارشان بگیریم . گفت خدا خیرت دهد که رفتی کنارشان  عکس بگیری ، بعضی ها همین جا فتوشاپ می کنند !

مقصد بعدی ما روستای فتح الله در دهستان شیرین سو بود . ساکنان این روستا عموما مهاجران منطقه زابل هستند و از طریق کشاورزی دیم پرورش شتر و سایر دام های سبک و سنگین در مقیاس کوچک روستایی گذران معیشت می کنند . به دلیل خشکسالی مشکل اساسی آنان تامین آب شرب بهداشتی روستا و نیز آبشخور دام هایشان می باشد . این گروه جهادی با حسن سابقه با مدیریت هیات حسین جان امسال با بررسی های قبلی بنا گذارده بود که چشمه های اطراف روستا را لایروبی و ساماندهی کند و با ایجاد مسیر سالم مثل لوله کشی و سیمان آب کافی را به محل ذخیره مناسب برساند و به صورت بهداشتی و تصفیه در دسترس اهالی روستا قرار دهد . به نظرم سازمان هایی مثل جهاد کشاورزی ، بنیاد مستضعفان ( بنیاد علوی ) ، کمیته امداد و سایر ادارات مرتبط بویژه سپاه پاسداران در فرایند کارها و خصوصا تامین مصالح و تامین منابع مالی طرح ها مشارکت برنامه ریزی شده ای دارند .

گر چه تاملاتی جدی برای کسب توفیقات بیشتر و مدیریت بهتر و بهره وری بالاتر به نظر می رسد که در این وجیزه مجال طرحش نیست .

نماز مغرب و عشا را همراه جهادگران در مسجد روستا خوندیم و کمی گعده گرفتیم و به مرکز استان برگشتیم . روز بعد سخنران همایشی بودم با عنوان « نخبگان فرهنگی و دولت مردمی » که به همت اداراه کل فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد . دیدار با یکی از جانبازان و آزادگان عزیز که مسوول نظارت شورای نگهبان استان است و اخیرا هم دچار کسالت بود انجام شد و پایان شب هم دیدار با امام جمعه و نماینده ولی فقیه در استان واقع شد . نگاه ایشان هم در بسیاری از مسائل جاری ملی و استانی و فرایند اردوهای جهادی با حقیر افق مشترکی داشت .

مقرر بود که روز نهم با پرواز تهران بجنورد برگردم اما از رفتار شرکت هواپیمایی شکفت زده شدم چون بنده و حدود ده نفر دیگر به رغم رویه جاری در فرودگاه بجنورد طی سه دهه با کانتر بسته و عدم صدور کارت پرواز روبرو شدیم . تقریبا همه شواهد حاکی از آن بود که مسوولان مربوطه با مسافران رو راست نیستند . به مدیر فرودگاه پیام دادم و بعد از یکی دو ساعت زنگ زد کلی صحبت کردیم مسوولیت همه چیز را متوجه شرکت مربوطه می دانست . اما می گفت شرکت را الزام کرده مسافران را از مشهد راهی کند.

ظاهرا جا ماندن از پرواز حکمتی داشت چون رفتم استانداری و بعد هم در جلسه مشورتی مجمع نمایندگان استان با استاندار در خصوص اولویت بندی پروژه های سفر استانی رییس جمهور شرکت کردم جلسه دو نفره ای هم با استاندار و معاون سیاسی اش به طور جداگانه داشتم و مسائل مربوط به حوزه مجلس غیره را مورد بحث قرار دادیم و بعد هم از مسیر زمینی عازم تهران شدم .

یادداشت/سفرنامه نوروزی ؛1401

نظرات/سوالات

  • هیچ نظری یافت نشد
لطفا برای ثبت نظر خود وارد شوید

چند رسانه ای

صوت: بحث و گفتگو دکتر جعفری در باب شبهات فرهنگی
صوت: گزارش صحن علنی دوشنبه 26 اسفند در مصاحبه با رادیو فرهنگ
صوت: نطق اضطراری آخر سال دکتر قاسم جعفری در مجلس
گزارش صحن علنی 25اسفند در مصاحبه با رادیو فرهنگ
گزارش صحن علنی شنبه 24 اسفند در مصاحبه با رادیو فرهنگ
گزارش صحن علنی 21 اسفند در مصاحبه با رادیو فرهنگ
گزارش بازدید دکتر قاسم جعفری از حوزه گیفان

آخرین مطالب

آمار بازدید

امروز
دیروز
بازدید کل
329
650
1637191
جمعه، 31 فروردين 1403

گالری تصاویر

No result...