" گزارش یک دوشنبه کاری ۹۸.۷.۸ "
- حدود ۴:۴۵ دقیقه نماز صبح را خواندم...
...نماز جماعت که تمام شد حدود ساعت ۱۲:۴۵ دقیقه عازم بهارستان شدم .....
- حدود ۴:۴۵ دقیقه نماز صبح را خواندم.
- رادیو معارف برنامه ای کارشناسی در خصوص قیام عاشورا داشت شنیدم.
- حدود ۵:۳۰ رادیو فرهنگ برنامه ای تحت عنوان " تماشا گه راز " با اجرا و کارشناسی مرحوم حسین آهی پخش می کند که با خبرگی و تسلط زیاد غزلیات خواجه شیراز را توضیح می دهد و نکات ادبی را بیان میکند . شنیدم .خدایش رحمت کند چقدر قشنگ می گوید :
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نا محرم زد.
- ساعت ۶ رادیو معارف ، مدتی است به جای تفسیر قرآن ، سخنرانی های علامه جوادی آملی در خصوص عاشورا را پخش می کند . گوش کردم.
۶:۴۰ دقیقه رفتم برای جلسه شورایاری. بنده از وقتی که یادم می آید در کنار فعالیت شغلی و یا کلان در هر محلی که زندگی می کردم نسبت به مسائل اجتماعی فرهنگی آنجا در حد مقدور ایفای نقش کرده ام . ( البته به لحاظ شرایط شخصی و کاری حدود ۱۶ بار اسباب کشی کرده ام .علاوه بر زادگاهم شهر راز که دوران کودکی و نوجوانی را در آن سپری کرده ام در ۵ شهر دیگر بخشی از عمرم را گذرانده ام . موصل عراق ( دوران اسارت ۶.۵ سال ) قم ( ۱۵ سال ) ، مشهد ( ۴ سال ) ، بجنورد ( ۴ سال ) و تهران ( ۷ سال ) . به پیشنهاد بسیاری از مومنان و اصرارشان که به حقیر حسن ظن داشتند در پنجمین دوره شورایاری محله " شامل شهرک شهید محلاتی ، شهرک قائم با حدود ۵۰ هزار جمعیت در قالب ائتلاف خدمتگزاران جهادی که مورد حمایت مومنین مساجد بود وارد ماراتن رای گیری شدم . هم اکنون با محبت منتخبین عزیز دبیر شورایاری هستم . امروز جلسه مفصلی با شهردار ناحیه ۱۰ داشتیم . بعد به اتفاق هم برای تبریک به مقر آتش نشانی منطقه رفتیم .
ساعت ۱۱ رفتم سازمان مرکزی دانشگاه پیام نور . برنامه سفر به خراسان جنوبی در هفته آینده برای برگزاری یک نشست علمی تحت عنوان " شبهه شناسی حماسه عاشورا از منظر فقه " تنظیم شد.
نماز جماعت که تمام شد حدود ساعت ۱۲:۴۵ دقیقه عازم بهارستان شدم . برخی همکاران مجلسی را زیارت کردم . خیلی ها با حسن ظن به حقیر تاکید می کردند شما به درد مجلس می خورید . وقتی می پرسیدند اوضاع چگونه است به شوخی می گفتم عالی ! پنجاه درصد قضیه منم که حل است . دوستان قدیمی وقتی به هم می رسند در ملاحت کلام و شوخ طبعی کم نمی گذارند . یاد دوستی افتادم که متخصص اطفال بود و در یکی از سال های دور ، موسم حج همکار بودیم . هر که می پرسید چرا می خواهی کاندیدا شوی ، می گفت کاندیداتوری دو شرط عمده دارد ۱- مدرک ۲ - یک تخته کم داشتن ! بعد با قهقه می گفت من هر دو را دارم . دو سه تا از نمایندگان فعلی که سرشان به تنشان می ارزد و مفید هم هستند می گفتند تصمیم به نیامدن داریم . یکی می گفت خیلی ها از نماینده چیزی می خواهند که برآوردنش بهای سنگین دارد. سالمترین درخواست ها اصرار برای کمک به مساجد حسینیه ها و هیئات مذهبی است . وقتی نداشته باشی یا مغضوب درخواست کنندگان خواهی شد و یا باید از طریق باج دهی به دیگران حاجتشان را برآوری و این یعنی گذاردن دین برای دنیا یا حتی آخرت دیگران . یکی هم می گفت از روزی که تکنولوژی فضای مجازی آمد اخلاق و دین و معنویت رفت .یک عده فقط شایعه می سازند و بی محابا می پراکنند. .دیگر نمی شود در چنین اوضاعی سالم کار کرد. سری به کمیسیون قضایی زدم روی قانون حقوق و مالکیت های معنوی ، ادبی و هنری کار می کردند. در کمیسیون اجتماعی هم یکی از پروژه های عمومی را پی گیری کردم. بیشترین وقت خود را در کمیسیون آموزش گذراندم که دو وزیر علوم و آموزش و پرورش مهمانشان بودند . آنان برنامه های خود را در آغاز سال تحصیلی تشریح کردند و نمایندگان ملاحظات خود را گفتند. چند مورد آموزشی را هم در حاشیه پی گیری کردم . با برخی از نمایندگان موافق و مخالف طرح حذف ۴ صفر پول هم کمی تبادل نظر کردم . فوریت طرح تصویب شده است خدا به خیر کند ! نسبت به کلیات و تصویب نهائی ؛ چون معلوم نیست چی بر سر جامعه و اقتصاد کشور می آورد . ساعت ۱۷ راه افتادم برای حضور در جلسه هفتگی شورای مرکزی کانون دانشگاهیان ایران اسلامی . مباحث مختلف سیاسی و اجتماعی طرح شد و قدری رویکرد انتخاباتی کانون روشن تر گردید. پس از اتمام جلسه در ۲۰:۳۰ عازم منزل شدم . ترافیک آن ساعت ، غیر از ورودی و داخل تونل صدر قدری روان بود و من پس از حدود ۴۵ دقیقه به مقصد رسیدم.
نظرات/سوالات